توضیحات
سلام
سلامی به مهربانی چشمهایی که منتظرند و به شهامت دستهایی که قلم شده اَند و به اعتماد پاهایی که درلابه لای این همه بیراهه ، در جست و جوی اویَند.
اکنون که شما برای تناول میوه های دل من دعوتید ، خاطرهی بیست بهار را از حال و هوای پاییزی قلبم به یاد دارم که همگی در زمستان گیرکرده اَند.
این سخنها محصول کشمکشهای دل و احساس من در خلال سالهای متمادی است. امید آن را دارم که با دقّت نظر آنها را بخوانید و خوبی هایم را به دیگران و بدی هایم را به خودم بگویید. شاید لازم به گفتن باشد که در خواندن این دلنوشته ها ، چشم دیگری باز کنید و به یک بار خواندن بعضی از قطعه ها بسنده نکنید. چرا که گاهی با واژه ها و معانی گوناگون آنها بازی هایی داشته اَم که دوست دارم شما نیز در شادی این بازی با من شریک شوید.
خدا را شاکرم که در این شرایط دشوار ، یاریگرم بود تا از این پنجره ، حرف های ناگفته اَم را به شما بگویم. بزرگواریتان را سپاس میگویم و چشم به راه دیدگاههایتان میمانم.
با احترام فراوان
محمّد حبیبی
مَحــــال
شاعر: محمّد حبیبی تمیجانی
ویراستار: دکتر غلامرضا خانمحمدی
طرّاح و صفحه آرایی و حروفچینی: امیر عباس زمامدار
لیتوگرافی و صحافی و چاپ: کاتبان کویر
ناشر: انتشارات زمامدار